دلنوشته ي من در دهه ي دوم محرم

هر يک صلوات 8% انرژي مثبت به انسان
ميدهد.


هر کاري را با وضو انجام دهيد تا عبادت
محسوب بشه و چهره را نوراني ميکند.



وضو هم انرژي مثبت است. وضو يک سفر است
چون ميگوييم: قربتً الي الله..



وضو دفع شر ميکنه؛ يعني اگه با وضو باشيد
شيطان نميتواند بر شما غلبه کند.



اگه دائم با وضو باشيد ملکه مي شويد.



وضو شادابي مي آورد.


يک کف زدن با معرفت 1 درصد کلسترول و

چربي زايد را از بين مي برد. مثل کف زدن در ولادت حضرت زهرا (س)



اگر کسي روحاني باشد به لباس و زبان او
نيست به باطنه، مثلا فردي که لباس روحاني ندارد ولي روحانيون را هم منقلب ميکند و
با اعمال قشنگش ميگويد اينگونه باشيد.



حسادت بيماريست، حسادت ها را کنار
بگذاريد تا قلبتان آينه شود و آماده ي پذيرش معجزات.



دنيا عمرش کوتاهه، اگر با کسي قهر هستيد
نگذاريد به فردا برسد، لااقل به خاطر امام حسين (ع) امروز برو آشتي کن.



براي مثال: فکر کنيد من مُردم، منو دوست
داشته باشيد.



براي هم بميريم چون عمر دنيا کوتاهه.



گذشت کنيم چون تا بخوايم به خودمون
بياييم و دنبال انتقام باشيم دنيا گذشته.



نام مسلماني و شيعه را يدک نکشيد.



اگر نامي از مسلماني و شيعه مي بريد زينت
باشيد.



چرا جنگ و جدال و جدايي و مشکلات
زناشويي؟ آخه از خدا دور شديم و داريم ضد خدا عمل ميکنيم. چون بدون در نظر فرهنگ
ها با هم ازدواج کردند.



قدر وقت رو بدانيد. وقت طلا نيست، گوهره،
يعني از طلا بالاتره، آخه وقت که بگذره نميتونيم برگردونيم.



قلبتو پاک کن. دل حرم امن خداست.



عالم شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل.



دکتر و مهندسي که آدم نشده به چه درد
ميخوره.



بعضي ها فقط دين شناس هستند و سخنراني
ميکنند اما بايد هم دين شناس باشيد و هم با تقوا.



معتدل باشيد. اگر امروز از حالت طاغوتي
درآمديد دوباره ايمان آورديد افراط نکنيد که هم خودتان و هم اطرافيان خودتان را
دين زده ميکنيد.



در اوج عصبانيت همانند علي (ع) باشيد و
به جاي فحش دادن وانتقام گرفتن بگوييد: خدا هدايتت کند. افرادي که به شما توهين
ميکنند در حقشان دعا کنيد.



خيلي ها ميخواهند شيعه بسازند اما مسلمان
را کافر ميکنند. گويش ها را همه بلدند اما موقع عمل که ميشه از 100 تا سخنران فقط
تعدادکمي مثلا ير 50 تا اهل عمل ميان جلو.



ثمره ي علم، عمل است و ثمره ي علم و عمل،
معرفت است.



اگر مردم به شما آفرين بگويند شما تغييري
نميکيد و بايد منتظر آفرين گفتن هاي خداوند باشيم.



ولا تجسسو.... به زندگي ديگران کاري
نداشته باشيد و چيزي ازشون نپرسيد.



شک و شبهه ها را برطرف کنيد. مثلا اگه
دوتا تخم مرغ از همسايه گرفتيد با اينکه خودش و خانواده اش راضي هستند اما شما
نبايد اجازه بديد که چيز شبهه داري وارد زندگي تان شود.



زنها خيلي بهتر از مردها مي توانند فکر
کنند ولي بسيار احساساتي هستند و از روي احساسات قضاوت ميکنند.



دلت
را خانه ما کن مصفا کردنش با من
: با خدا درد دل کنيد و با
او خلوت کنيد که او خودش دلت را صفا و جمال خواهد داد.



پيش هيچ کس درد دل نکنيد، به کسي درد دل کنيد
که بتونه کاري براتون انجام بده. حالا چه کسي ميتونه براي ما کاري انجام بده؟ فقط
خدا فقط خدا فقط خدا. اول خدا آخر هم خدا. % خدا. حتي گنده ترين آدم هم بريم پيشش
بازم فقط 50 % کار را درست ميکند باقيش با خداست.



اگر 70 تا عيب از کسي ميدانيدهيچکدام را
بر ملاء نکنيد مگر در زمانيکه خواست ضرري برساند.



در بين جمعيت ها نميتوان صحبت از عرفان
کرد. اسرار توحيد از نواميس است (هر کس خودش بايد به اين اسرار پي ببرد)، حقايق
ناموس الهي هستند.



ظرفيتت رو زياد کن و ظرف بزرگتر بيار که
اگه يک ظرف نيم کيلويي بياوري نميتواني يک کيلي آش ببري.. قرآن هم به اندازه ي
ظرفمان به ما غذا ميدهد.



درسته امروزه ديوارها را نازک ميسازند و
خيلي از خانه ها صداگير ندارد اما خودمان بايد مراقب باشيم که صدا از خانه بيرون
نرود. خانه مومن همانند خانه پيغمبر است و از خانه ي مومن صدا بيرون نميرود، رازي
بر ملا نمي شود و آبروي کسي در معرض خطر قرار نميگيرد.



زبان را بايد کنترل کنيم، بيشتر گناهان و
اشتباهات و مشکلات از زبان است.





زيباست که با
خداي خ
ود چت بکنيم، در سايت نماز شب عبادت بکنيم، اي کاش که ما درايو دلها را با عشق اهل بيت فرمت بکنيم.





چه
انتظار عجيبي، تو بين منتظران هم، عزيز من ، چه غريبي، عجيب تر از همه اينکه ،
نبودنت شده عادت، چه کودکانه سپرديم دل به بازي قسمت، نه کوششي نه سعيي و نه
جفايي، همين نشسته و گفتيم: خدا کند که بيايي...



دلنوشته ي من در دهه ي اول محرم

سلام
به جمله بندي هام دقت نکن
آخه ادبياتم درست نيست، در ضمن نميخوام که متن ادبي بنويسم، ميخوام از دل خودم بگم و چيزايي که اين مدت ياد گرفتم:
++++++++++++++

ديو چو بيرون رود فرشته در آيد؛
يعني ميخوام بگم اگه ديو دلت رو که همون نفست هست بيرون کني نور به دلت مياد



وقتي بهت تذکر ميدن تشکر کن، آخه انسان
متوجه خطاهاي خودش نيست و نياز داره که ديگران بهش اشاره کنند، انتقاد پذير باش و
غرورت رو بشکن.



نمازي که روي خودت و زيدگيت تاثير بذاره
اون نماز قبوله. چه طور ميشه که هر روز بگي الله اکبر ولي در خودت خدا رو نبيني،
ولي اگه شبهه ها رو برطرف کني ميشه.



قديمي ها ميگن: قلبتو ببين قبرتو بگير؛‌يعني
اگر قلبت با کينه باشه، حسود باشه، قبرت تنگ ميشه چه بخواي چه نخواي، اما اگر قلبت
رئوف و مهربون و صيقلي باشه قبرت نوراني ميشه و وسيع.



در خودت جستجو کن، ببين آزادي؟ آزادي
داري؟ پس نگو مامان و بابا و مملکت و غيره آزادي رو از ما گرفتند، بگو هوا و هوس و
چشم و هم چشمي ها و حسادت هام آزاديمو ازم گرفتند. چرا داري پنهون ميکني؟ چرا
اعتراف نميکني که اسير نفست شدي و اين نفستهت که تو رو زنداني کرده.



قلب تو عرش پروردگاره، پس
نه دلي رو بشکن و نه ترس و خفي رو به دلت بنداز.



تا حالا تونستي لب تشنه ي حسين (ع) رو
درک کني؟ يا اصلا کسي تو دنيا تونسته غيرت حسين (ع) رو که براي نگهداري دينش داشت
رو داشته باشه؟



نه، من يکي که نتونستم تشنگي حسين رو درک
کنم، غيرت دينداري که چه عرض کنم، من اگه تشنه بشم داد و فرياد که اين چه خونه اي
هست که يه آب خنک تو يخچال نداره، يا اين چه مملکتيه که يه آب سرد کن نداره تو
خيابوناش و خلاصه دائماً نق ميزنم.



آره خب کم طاقتم، يعني همه ي ما انسانها
کم طاقتيم، يعني حتي براي لحظه اي نميتونيم تشنگي آقامون و درد و رنج هاشو تحمل
کنيم. اصلا اين حرفا به کنار ما يه لحظه توي اخبار و تلوزيون وضعيت غزه رو مي
بينيم ميتونيم تحمل کنيم؟ اصلا من يکي که حالم بد ميشه و حتي تحمل ديدن رو ندارم
چه برسه به مقايسه و اينکه خودم و جاي اونا بذارم.



اي خدا گناهام زياد شده، بلد نيستم حسيني
و زهرايي باشم، پس خودت هدايتم کن که...



ما آدما دنبال ذکر ميريم که چه کنيم که
زندگيمون خوب باشه، چه کنيم که مشکلاتمون برطرف بشه، چه کنيم که آقامون ما رو دوست
داشته باشه، چه کنيم که محبوب پيش آدما باشيم و چه کنيم هاي زياد ديگه.....



اما اصلا به فکر اين نيستيم که چه جوري
گناهامو پاک کنم و اخلاقمو حسيني و زهرايي کنم که شايد رسم و رسوم زندگي رو ياد
بگيرم و کمتر نق بزنم، من بايد دنبال درست کردن خطاهاي گذشته ام باشم تا خدا
دعاهامو قبول کنه. بايد کينه ها رو کنار بذاريم.

تسليت ماه محرم

اين روزها حال و هواي شهرهامون، حال و هواي محرم را پيدا كرده است. بيرق‌هاي عزاي "يا حسين" بر سردر خانه‌ها و مغازه‌ها و اماكن مختلف برافراشته شده و با ديدن آنها دل‌ها هوايي مي‌شوند. باز محرم رسيد و لباس مشكي‌ها محيا، جهت به تن رفتن عاشقان و عزاداران امام حسين عليه‌السلام شده‌اند.

بغض‌ها گلوي محبين حضرتش را مي‌فشارند و قلوبشان تنگ و نالان شده است. و اين نوا شنيده مي‌شود: با اين چه شورش است كه در خلق عالم است

هلال ماه محرم است، دلم شكسته‌ي غم است ندا رسد ز آسمان محرم است، محرم است

منبع: www.tebyan.net

ماه محرم (3)

کعبه يک زمزم اگر در همه عالم دارد

چشم عشاق بنازم که دو زمزم دارد

هر کجا ملک خدا هست حسينيه توست

هر که را مي‌نگرم شور محرم دارد

نه محرم نه صفر بلکه همه دوره سال

کعبه با ياد غمت جامه ماتم دارد

روضه‌خوان تو خدا، گريه کن تو آدم

اشک ارثي است که ذريه آدم دارد

ماه محرم (2)

باز محرم شد و دل‌ها شکست / از غم زينب، دل زهرا شکست

باز محرم شد و لب تشنه شد / از عطش خاک کمرها شکست

آب در اين تشنگي از خود گذشت/دجله به خون شد، دل صحرا شکست

قاسم و ليلا همه در خون شدند / اين چه غمي بود که دنيا شکست

ماه محرم

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

پرسيدم: ازحلال ماه، چرا قامتت خم است؟

آهي كشيد و گفت: كه ماه محرم است

گفتم: كه چيست محرم؟
 با ناله گفت: ماه عزاي اشرف اولاد آدم است