ولادت حضرت مهدی (عج)

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی       دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

نیمه شعبان ایستگاهی است در جاده انتظار که سالکان وصالش را برای پیمودن و پیمان دلگرم می کند و هر سال که قدم قلب به نیمه شادمانی شعبان می رسد، از دور چراغهای امید به دیوارش چشم جان راروشن می کند.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir

پروردگارا...

پروردگارا

به من آرامش ده

تا بپذرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم

دلیری ده  تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم تغییر دهم

بینش ده  تا تفاوت این دو را بدانم

مرا فهم ده  تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن

مطابق میل من رفتار کنند...

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir


ولادت سیدالشهدا (ع)

ولادت باسعادت سرور و سالار آزادگان جهان مبارک باد
سوم شعبان، ميلاد امام حسين(ع) روز پاسدار، ، تولد فرخنده قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع) روز جانباز و ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد
بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir
سوم شعبان، ميلاد خجستة امام حسين(ع) روز پاسدار، ، تولد فرخنده قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع) روز جانباز و ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارکباد

امشب عرش وزمین برای جشن ، غرق زیور و جبرئیل درآسمان و زمین در حال صعود و نزول.

درهای آسمانی گشاده و بر بام عرش، پرچم رحمت در اهتراز.

ملائک کمر به خدمت بسته و در حال آمد ورفت.

شب است و زمین نور باران، گویا خورشید هم منتظر است.

چشم بود و افق بی انتهای آسمان ، گوش بود و نغمه بی پایان ملکوت .

خدایا ارض و سماء را چه شده که اینگونه در هیجانند ؟

بیا دل را به گلستان مدینه ، خانه فاطمه ببریم .

اینجا چه خبر است که همه اهل بیت جمع اند و منتظر؟

احمد و علی (علیهما السلام ) را بنگر که چگونه چشم به فاطمه دوخته اند.

آه گوش کن صدای دلنواز نوزادی را نمی شنوی ؟

آری انتظار به پایان رسید و دومین فرزند علی و فاطمه ( علیهما السلام )، نور چشم پیامبر به دنیا آمد ، ملائک را ببین که با آب کوثر شستشویش می دهند .

 آنطرف را بنگر حوران رضوان ، حریر بهشتی آورده اند تا فرزند فاطمه را با آن بپوشانند.

به راستی کدام دل است که از لبخند چشمان نازنین و نگاه عرشی آن نوزاد ، به تلاطم در نیاید ؟!

نبی کودک را به دامان گرفته ، از عرش ندا می رسد که نامش را" حسین " بگذار. او را به سینه می چسباند ومی بوید.

شادی و شعف خانه علی (ع) را پر نموده، ملائک ندا می دهند:

به به ازاین شکوفه باغ محمدی       به به ازاین چراغ فروزان احمدی 

عید مبعث

عيد مبعث ، روز موعود انتخاب آخرين فرستاده خداوند ، روزي كه حجت بر بندگان خداوند تمام مي‌شود و دين به طور كامل از آسمان به زمين مي‌آيد تا مردم آگاه باشند از خوبيها و پرهيز كنند از بديها.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir

عيد بزرگ مبعث، روزي كه شكوه و جلال قدرت الهي از آسمان سايه بر زمين مي‌افكند تا منجي ده و بشارت‌دهنده پيامبر صلح و رحمت باشد.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir

عيدبزرگ مبعث، روزي كه تاج بندگي حق تعالي و يكتا پرستي خداوند همچون مرصع‌ترين تاجهاي بهشتي و كائنات با دستان مبارك جبرئيل بر سر محمد امين گذاشته مي‌شود تا نويد بخش صلح، آرامش و ايمان باشد در بين زمينان و دين اسلام را كه دين صلح و صفاست مژده دهد.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir 

عيد بزرگ مبعث، عيد عشق و عشقبازي بنده با معبود، روز پر افتخار و غرور آفريني كه در كلبه كوچك محمد (ص) و خديجه بزرگ بانوي اسلام شادي و نور ميهمان مي‌شود.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir

روزي كه غار حرا نور باران مي‌شود و محمد امين (ص) همچون الماسي درخشان در دهانه غار، مي‌خواد "اقرا بسم ربك الذي الخلق،..."
زمين و زمان غرق در نور و سرور مي‌شود، فرشتگان آسماني به وجد مي‌آيند، همه خوشحال و شادمان پايكوبان از آسمان به زمين آمده و كره خاكي را فرش كرده تا قدوم مبارك پيامبرو رداي پيامبري حضرت محمد (ص) در امان باشد از پليدها و ناپاكيها.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir

غار حرا نور باران شده و در هاله‌اي از نور و غبار شادي زير قطرات رحمت الهي ذره ذره سنگ و خاك بي‌مقدارش جان گرفته و به وجد آمده است.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir

عيد مبعث روز بزرگ مسلمانان، روز رحمت الهي و سخاوت در زمين و روز پيامبري محمد امين و روز پايان جمود انسانيت بر همگان مبارك باد.

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar20.sub.ir

 

یکی بود یکی نبود...

یادمه وقتی 4 یا 5 ساله بودم، اطرافیانم که می خواستند برایم داستان بگویند، این طوری آغاز می کردند:

" یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچ کس نبود" و بعد شروع می کردند و یه داستان جدید و عجیب می گفتند:

مریم کوچولویی که زیر این سقف آسمون به دنیا اومده بود، چهار تا خواهر و برادر داشت. مریم کوچولو تا پنج سالگی خیلی خوش و سرحال بود، آخه هر روز می رفت خونه ی مادربزرگ و پدربزرگش که معمولا هم آخر هفته همه ی فامیل اونجا جمع می شدند و خلاصه سرگرم بود. اما بعد از پنج سالگی مادربزرگ و پدربزرگ مهربانش از دنیا رفتند و مریم از همان موقع احساس خلاء و تنهایی می کند. خواهرهاش هر روز براش عروسک و لباس می خریدند و برادراش هم هر روز خوراکی های رنگارنگ براش می خریدند و هر روز یکی اونو می برد پارک اما بازم احساس تنهایی می کرد. تا زمانی که یه روز خواهرش براش یک عروسک زشت و سیاه و کوچولو میخره. مریم کوچولو از دیدن این عروسک خوشحال میشه و اسم عروسکش رو وروجک میذاره؛ هر وقت تنها میشد با اون حرف میزد. یه شب تصمیم گرفت که با وروجک جدی صحبت کنه و گفت: وروجک زشت و سیاه من، از این به بعد تو یه دوست خوب برای من هستی و همه ی مشکلاتم رو به تو میگم و با تو فکر می کنم. روز بعد که بیدار شد، خیلی خوشحال بود و احساس خاصی داشت، احساسی که هیچ وقت نتونسته بود در خودش پیدا کنه؛ انگار دو تا بال در آورده و داره توی آسمونا پرواز میکنه و از اون بالاها برای همه دست تکان میده و لبخند میزنه .....

مریم کوچولو از همون زمان به این مسئله اعتقاد پیدا کرد که تمام مشکلات را باید در برابر خودمان مانند یک عروسک کوچولو و ناتوان ببینیم و نه مثل یک غول که تن ما را می لرزاند، بلکه فقط با به او بگوییم که خیلی کوچکتر و ضعیف تر از ماست، در آن هنگام خود را فردی محترم و شاد می یابیم که سرمان را بالا گرفته ایم و به همه لبخند می زنیم و این مشکل کوچک و ناتوان روزی از بین خواهد رفت و کهنه و نابود خواهد شد.